جنایت آتشین بعد از معامله ساختگی خودرو
تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۵۰۴۶۷
اوایل خرداد امسال دختر جوانی در تماس با پلیس از ناپدید شدن پدر ۵۵ سالهاش خبر داد.
در حالی که تلاش برای یافتن این مرد میانسال ادامه داشت، حدود ۴۰ روز بعد ماجرای قتل هولناک وی فاش شد و زن میانسالی به همراه پسر ۱۹ سالهاش به این جنایت اعتراف کردند. پسر جوان انگیزه خود را از این جنایت انتقامجویی عنوان کرد و مدعی شد مقتول قصد ازدواج با مادرش را داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در حالی که متهمان چنین موضوعی را مطرح کرده بودند، دختر مقتول با انکار این ماجرا گفت: پدرم مردی کشاورز بود که در اطراف شهرری کار میکرد. ما پنج خواهر و برادر هستیم که من و یکی از خواهرهایم در خانه با پدر و مادرم زندگی میکردیم.
پدرم یک خودروی وانت و یک خودروی پژو پرشیا داشت که گاهی اوقات نیز با وانت بار میبرد. مدتی قبل از این ماجرا یک روز پدرم به خانه آمد و شنیدم که به مادرم میگفت امروز در خیابان یک خانم میانسال جلوی مرا گرفت و گفت که مقداری بار دارد و از من خواست آن را برایش جابهجا کنم. پدرم میگفت، بین راه زن میانسال به او گفته که از شوهرش طلاق گرفته و یک پسر هم دارد که با پدرش در بوشهر زندگی میکنند و او هم بعد از جدایی به تهران آمده و به عنوان پرستار سالمندان در خانههای مردم کار میکند، اما وضع مالی بدی دارد و خیلی به سختی زندگی را میگذراند.
دختر جوان در ادامه گفت: پدرم آن روز دلش برای زن میانسال سوخته و حتی پول باربری را هم از او نگرفته بود. بعد هم آن زن شماره تلفن پدرم را گرفته بود تا اگر کاری داشت با پدرم تماس بگیرد و از وانتش برای باربری استفاده کند. مادرم بعد از شنیدن این حرف به پدرم گفت، کار خوبی کردی که ازش پول نگرفتی و کمکش کردی.
این ماجرا همانجا تمام شد تا اینکه روز ۱۰ خرداد حدود ساعت ۲ و نیم بعد از ظهر پدرم با من که سرکار بودم، تماس گرفت و گفت خودروی پرشیا را فروخته است. من خیلی تعجب کردم، اما پدرم گفت، چون خریدار مبلغ خوبی پیشنهاد داده، خودرو را فروخته است. بعد از من خواست وقت تعویض پلاک بگیرم که من گفتم برای این کار باید مشخصات خریدار را داشته باشم، اما پدرم گفت پس اجازه بده شب که به خانه آمدم، با هم صحبت میکنیم.
دقایقی بعد پدرم دوباره تماس گرفت و از من خواست شماره کارتم را به او بدهم تا خریدار بخشی از پول خودرو را به حساب من واریز کند، اما این آخرین مکالمه ما بود و دیگر پدرم به خانه برنگشت. همان شب من و مادر و خواهرم که نگرانش شده بودیم، به پلیس خبر دادیم و ۴۰ روز طول کشید تا فهمیدیم پدرم را کشتهاند و جسدش را در جاده کازرون با انداختن لاستیک روی جسد آتش زدهاند.
دختر مقتول در ادامه گفت: پلیس با ردیابی تلفن همراه پدرم به همان زن میانسال رسید که آخرین بار با پدرم تماس گرفته بود و در بازجویی از وی بالاخره به قتل پدرم با همدستی پسرش اعتراف کرد. این زن گفته بود که پسرش قصد خرید یک خودرو داشته و وقتی فهمیده پدرم یک خودرو پرشیا دارد، با پسرش تماس گرفته و او به تهران آمده. آنها هم با پیشنهاد مبلغی بالاتر از قیمت روز، پدرم را ترغیب به فروش خودرویش کرده بودند.
روز حادثه نیز با هم به یک نمایشگاه خودرو در قرچک ورامین رفته بودند و با نوشتن یک مبایعهنامه خودرو را معامله میکنند، اما وقتی پدرم از آنها میخواهد پول را واریز کنند، زن میانسال به پدرم میگوید چک ۶ ماهه به او میدهند که پدرم نیز عصبانی میشود و قصد فسخ معامله را داشته که این بار به بهانه اینکه مقداری طلا دارد و به جای پول به پدرم طلا میدهد، او را به خانهشان کشاندند، اما ناگهان با انداختن سیم به دور گردنش او را به قتل رساندند. بعد هم جسد را در صندوق عقب خودرو انداخته و به بیابانهای کازرون برده و آتش زدند. پسر این زن خودرو پدرم را سرقت کرده و تا زمان دستگیری از آن در بوشهر استفاده میکرده است.
دختر جوان در ادامه گفت: متهم در اعترافات اولیهاش مدعی شده بود پدرم قصد ازدواج با مادرش را داشته است، در حالی که در اعترافات بعدی آنها، زن میانسال که الان در زندان قرچک است، اظهار داشته که پدرم هیچ ارتباطی با او نداشته و موضوع ازدواج را به دروغ مطرح کرده بود. پسر این زن نیز در زندان رجاییشهر در انتظار رسیدن زمان محاکمه است. در واقع پدرم قربانی سرقت خودرویش از سوی این مادر و پسر شد.
منبع: ایران
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: قتل هولناک معامله خودرو اخبار حوادث و انتظامی زن میانسال یک خودرو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۵۰۴۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت
به گزارش «تابناک»، چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد.
روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت: «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.
غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»